ابهامآميزترين بخش اين سند راهبردي، جايي است که کاربرد تسليحات هسته اي را تنها در «شرايط فوقالعاده» جايز مي داند اما چارچوب معيني براي اين شرايط به اصطلاح فوقالعاده مشخص نميکند و همين به پيچيدگي ماجرا ميافزايد.
بهاينترتيب، اگرچه ترامپ با محدود کردن حمله هستهاي به شرايط خاص، مدعي کاهش خطر استفاده از تسليحات اتمي شده است؛ به همان اندازه، با عدم تعيين چارچوب مشخص، راه را براي اينکه به هر شرايطي که باب ميلش نباشد، برچسب «فوقالعاده» اطلاق کند؛ هموار کرده است.
از اين چشمانداز، دکترين جديد هستهاي آمريکا خطر بروز جنگ اتمي را بيش از پيش افزايش ميدهد و فرضيه تلاش آمريکا براي جادادن کلاهک هستهاي در رديف جنگافزارهاي متداول را قوت ميبخشد.
در واقع آن بخش از دکترين هستهاي آمريکا که ميگويد «روسيه بايد متقاعد شود که در صورت تهديد به انجام حمله هسته اي در اروپا حتي در دامنه اي محدود با هزينه هاي بسيار شوم مواجه خواهد شد» به صورت کنايي حاکي از توانايي آمريکا براي استفاده از توان «حمله اول» (first strike) عليه مسکو يا حتي کشورهاي بهزعم آنها متخاصم غيرهستهاي است.
اما فکر بهرهبرداري از توان حمله نخست از کجا به ذهن آمريکاييها رسيد؟ درواقع، روسيه در ۵ سال گذشته تلاش خود را بر روي ضعف غربيها در وابستگي به دنياي فناوري متمرکز کرده است و ادعاي اخير وزارت دفاع انگليس مبني بر اينکه مسکو قصد حمله به زيرساختهاي انرژي بريتانيا را دارد هم از همينجا ناشي ميشود. واقعيت هم اين است که از کارافتادن منابع انررژي و وسايل الکترونيکي نتيجهاي بيش از هرج و مرج دارد و به مرگ هزاران نفر منجر خواهد شد.
براي روسيه، تمرکز بر جنگ سايبري و زيرساختهاي انرژي، به منزله کاهش وابستگي به دکترين رويکرد تحريک و پاسخ يا تشنجآفريني براي تشنجزدايي است که در ۲۰ سال گذشته اتخاذ کرده است و به همان اندازه لزوم پيشقدم شدن براي استفاده از کلاهک هاي هسته اي کم قدرت را کاهش ميدهد.
به اين ترتيب، آمريکا و روسيه در ۲ جهت عکس حرکت ميکنند: وابستگي آمريکا به ابزار تهديد «حمله نخست» افزايش يافته و در مقابل وابستگي روسيه کاهش مييابد.
در واقع، دکترين جديد به همان اندازه که آمريکا را تهاجمي جلوه ميدهد، پنتاگون را در دام وابستگي به يک ابزار کهنه گرفتار ميکند.
روسيههراسي؛ سنگ زيربناي دکترين هستهاي ترامپ
بازنگري جامع در سياست هسته اي آمريکا ظاهراً خواستار هيچگونه رشدي در تسليحات هسته اي استراتژيک نيست؛ موضعي که در تضاد با اظهارات پيشين دونالد ترامپ، رئيس جمهور آمريکا قرار دارد.
در گزارشي ۷۴ صفحه اي که يافته هاي اين بازنگري را بطور خلاصه بيان مي کند، کره شمالي به عنوان يک «تهديد آشکار و بزرگ» عليه آمريکا و متحدانش خوانده و تهديد مي شود هرگونه حمله هسته اي کره شمالي به آمريکا يا متحدانش به «پايان آن رژيم» منتهي خواهد شد.
در اين گزارش آمده است: «هيچ سناريويي که طبق آن، رژيم کيم [جونگ اون] بتواند تسليحات هسته اي را بکار گيرد و [پس از آن] پابرجا بماند، وجود ندارد».
دولت ترامپ اينطور نتيجه گيري مي کند که آمريکا بايد به طور گسترده برنامه کار دولت پيشين اين کشور براي مدرن سازي زرادخانه هسته اي- از جمله هواپيماهاي بمب افکن، زيردريايي ها و موشکهاي زمين پايه جديد- را دنبال کند. اين دکترين همچنين پايبندي به توافقهاي موجود در حوزه کنترل تسليحات را مورد تأييد قرار داد؛ از جمله پيمان استارت جديد که هر يک از کشورهاي آمريکا و روسيه را به برخورداري از ۱۵۵۰ کلاهک هسته اي استراتژيک بر روي حداکثر ۷۰۰ فروند سکوي پرتاب موشک استقرار يافته مقيد و محدود مي کند.
با اين حال، ترامپ يک نقش بازدارنده کامل تر را براي اين گونه تسليحات نظامي مدنظر دارد که در طرحي با هدف توسعه قابليتهاي جديد جهت مقابله با روسيه در قاره اروپا انعکاس يافته است.
ديدگاه دولت کنوني آمريکا اين است که سياستها و اقدامات روسيه داراي پتانسيلي براي بروز خطاي محاسباتي است که به تشديد خارج از کنترل تعارض در اروپا مي انجامد.
دولت ترامپ يک راه حل دو مرحله اي را پيشنهاد مي دهد: نخست، مطابق اين دکترين «شمار اندکي» از موشکهاي بالستيک دوربُرد موجود و قابل حمل در زيردرياييهاي استراتژيک «تريدنت» متناسب با کلاهک هاي هسته اي کوچکتر اصلاح مي شوند. و دوم اينکه در «طولاني مدت» دولت آمريکا يک موشک کروز دريا پايه مسلح به کلاهک هسته اي را توسعه خواهد داد که در واقع ساخت مجدد تسليحاتي است که در دوران جنگ سرد وجود داشت اما در سال ۲۰۱۱ به دستور اوباما ساخت آن متوقف شد.
ناگفته نماند که توسعه کلاهکهاي هستهاي کوچکتر، همان بخش چالشبرانگيز ماجراست که وقتي در کنار شرايط فوقالعاده قرار ميگيرد، خطر افزايش جنگ هستهاي را افزايش ميدهد.
نخستين واکنش روسيه: لطفاً شفافسازي کنيد
عدم تعيين چارچوب مناسب در تعريف برخي از عبارتهاي کليدي بهکار رفته در دکترين هستهاي ترامپ، روسيه را به عنوان نخستين هدف آمريکا، به واکنش واداشت تا آنجا که «آناتولي آنتونوف» سفير روسيه در آمريکا، گفت: آمريکا از روسيههراسي به عنوان ابزاري براي افزايش بودجه نظامي خود استفاده ميکند.
وي ادامه داد: درک ميکنيم که اين اقدام از علاقه آنها به تزريق پول در بدنه صنايع نظامي آمريکا ناشي ميشود و اين هزينه هم نجومي است و رقم آن به تريليونها دلار ميرسد.
آنتونوف افزود: اميدوارم در آينده بسيار نزديک، ديداري بين کارشناسان روسي و آمريکايي اتفاق بيفتد تا در جريان آن همکاران آمريکاييمان توضيحاتي درباره بسياري از موارد ذکر شده در اين سند هستهاي ارائه دهند. با اين حال، دکترين هستهاي ۲۰۱۸ آمريکا سوال برانگيز است و نبايد از آن انتظار دستاورد داشت. تنها از خلال صحبتهاي «جيمز ماتيس» وزير دفاع آمريکا با محتويات اين سند آشنا شديم حالآنکه همين اظهارات نيز به خودي خود سوال برانگيز است.
جايگاه ايران در دکترين جديد هستهاي آمريکا
در سند «بررسي وضعيت هستهاي» که به اختصار NPR ناميده ميشود، جايي هم براي ايران در نظر گرفته شده است.
در اين سند ادعا ميشود که ايران، نفوذ آمريکا در خاورميانه را مهمترين تهديد عليه هدفش براي تثبيت جايگاه خود به عنوان قدرت منطقهاي ميبيند. ايران خودش را به افزايش نفوذ بر کشورهاي همسايه و مقابله با نفوذ آمريکا متعهد ميداند. اين هدف، مستقيماً متحدان و شريکان آمريکا را تهديد ميکند. ساختار نيروها، سياستها و راهبردهاي دفاعي ايران نشاندهنده تلاش اين کشور براي ايجاد برتريهاي نظامي قابل بهرهبرداري است.
سند NPR در ادامه به برنامه موشکي ايران پرداخته و ادعا ميکند: ايران کماکان به سرمايهگذاري در برنامه موشکي خود ادامه ميدهد. اين برنامه، بزرگترين برنامه موشکي در خاورميانه است و اگر قرار باشد ايران بعد از انقضاي برجام، با نقض انپيتي و تعهدات خود براي منع اشاعه تسليحاتي به سلاحهاي هستهاي دست پيدا کند، اين برنامه ميتواند به سلاحهاي هستهاي مجهز شود. ايران همچنين در حال توسعه ساير توانمنديهاي نظامي در زمينههاي غيرهستهاي است که از آن جمله ميتوان به سامانه موشکهاي کروز و توانمنديهاي جنگ سايبري براي عملياتهاي تهاجمي اشاره کرد.
اين سند همچنين اضافه ميکند: بسياري از محدوديتهاي کليدي برجام عليه برنامه هستهاي ايران تا سال ۲۰۳۱ به پايان ميرسند. اين باعث ميشود زمان توليد مواد هستهاي غنيشده تا سطح تسليحاتي براي ايران، جهت توليد سلاح اتمي کوتاه شود.
سند راهبرد هستهاي آمريکا در ادامه همچنين ادعا کرده است: اقدام ايران در توسعه موشکهاي بالستيک پيشرفته و دقيق به اين کشور توانمندي لازم براي تهديد نيروهاي آمريکا و متحدان و شريکان اين کشور در داخل و خارج از منطقه را ميدهد. در صورتي که ايران تصميم به دستيابي به سلاحهاي هستهاي بگيرد، فشار بر ساير کشورهاي منطقه براي به دست آوردن سلاحهاي هستهاي خودشان افزايش خواهد يافت.
اين سند در پايان به تشريح راهبرد بازدارنده آمريکا در قبال ايران پرداخته است : راهبرد بازدارنده ما طوري طراحي شده تا اطمينان حاصل شود مسئولان ايران ميدانند که هر گونه حمله راهبردي غيرهستهاي عليه ايالات متحده، متحدان و شريکانش به شکست منجر خواهد شد و اقدامي خواهد بود که هزينههايش بالاتر از مزاياي آن خواهد بود.
راهبرد بازدارندگي آمريکا شامل توانمنديهاي لازم جهت تحميل شکست به قابليتهاي غيرهستهاي ايران ميشود. از جمله اين توانمنديها ميتوان به سامانههاي دفاعي و تهاجمي آمريکا اشاره کرد که قادر هستند تهديدهاي موشکي تهران را دفع کرده يا آنها را تضعيف کنند. ايالات متحده آمريکا به تقويت اين توانمنديها که براي پيشي گرفتن از تهديدهاي رو به رشد ايران لازمند ادامه خواهد داد. چنين اقدامي امنيت آمريکا و متحدان و شريکانمان در منطقه را افزايش خواهد داد.